به نام خدا کم توقع بود.اگر چیزی هم برایش نمی خریدیم،حرفی نمی زد. نوروز آن سال رسیده بود،پدرش رفت و یک جفت کفش نو برایش خرید.روز دوم فرورین،قرار شد برویم(دید و بازدید).تاخانواده شال و کلاه کردند،علی غیبش زد،نیم ساعتی معطل شدیم تا آمد.به جای کفش،دمپایی پاش بود. گفتم:مادر،کفشات کو؟!گفت:(بچه ی سرایدار مدرسه مون، کفش نداشت،زمستان را با دمپایی سر کرده بود).با اینکه دوازده سال بیشتر نداشت،همیشه به یاد فقرا و بچه یتیم ها بود. لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون،و ما تنفقوا من شیء فانّ الله به علیم(سوره عمران.آیه29) روغن سوخته،نذز امامزاده نکنیم! خدا حساب کتابش،دقیفه هوای ما رو داره. لطفا در ادامه مطلب عکس هارا مشاهده کنید...
|
About
به وبلاگ من خوش آمدید Archivesخرداد 1392ارديبهشت 1392 فروردين 1392 Authorsایمان غیاثی آزادLinks
مرجع روانشناسی LinkDump
حدیثی درباره مقدس نماهای آخرالزمان… کاربران آنلاين:
بازدیدها :
خبرنامه وب سایت: آمار وب سایت:
|